اطلاعات

اطلاعات

ابن سینا:
برخی چنان سرگرم میراث علمی گذشتگانند که فرصت مراجعه به عقل خود را ندارند و اگر هم فرصتی دست آورند حاضر نیستند اشتباهات و لغزش های آنان را اصلاح و جبران کنند.

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

تطبیق‌ منافع‌ جمعی‌ برمنافع‌ شخصی‌

يكشنبه, ۱ دی ۱۳۹۲، ۰۹:۳۵ ق.ظ

یکی‌ از خصوصیات‌ مربوط‌ به‌ زندگی‌ انسان، طبیعت‌ اجتماعی‌ زندگی‌ انسان‌ها و تأثیر و تأثر انکارناپذیر فرد و اجتماع‌ بر یکدیگر است. ضرورت‌ این‌ ارتباط، فیلسوفان‌ و دانشمندان‌ علوم‌ اجتماعی‌ را به‌ این‌ توافق‌ جمعی‌ رسانده‌ است‌ که‌ سعادت‌ فرد، خارج‌ از اجتماع، امکان‌پذیر نیست. جان‌ رابینسون‌ در کتاب‌ «فلسفه‌ اقتصادی» آورده‌ است: «وقتی‌ طبیعت، انسان‌ را برای‌ جامعه، آماده‌ ساخته، او را با میلی‌ ذاتی‌ برای‌ شادمان‌ کردن‌ همنوعان‌ خود، و بیزاری‌ ذاتی‌ از رنجش‌ آنان‌ مجهَّز ساخت، طبیعت‌ به‌ او آموخت‌ که‌ از خوشی‌ همنوعان، احساس‌ لذت‌ و از ناخوشی‌ ایشان، احساس‌ الم‌ داشته‌ باشد. تأیید همنوعان‌ را برایش‌ خوشآیند و مورد پسند ساخت‌ و عدم‌ توافق‌ آنها را برایش‌ بسیار رنج‌آور جلوه‌ داد.»

تأثیرات‌ متقابل‌ فرد و اجتماع، محدود به‌ احساسات‌ نیست‌ بلکه‌ انسان‌ از زندگی‌ دسته‌ جمعی، فواید فراوانی‌ بدست‌ می‌آورد. آدام‌ اسمیت‌ با پی‌ بردن‌ به‌ این‌ مطلب، نهاد اجتماعی‌ تقسیم‌ کار خود را برهمین‌ اساس‌ بنا نهاد. وی‌ می‌گوید: «در جامعه‌ متمدن، فرد انسانی‌ در هر لحظه، نیازمند به‌ دستیاری‌ و تعاون‌ توده‌ کثیری‌ است، در حالیکه‌ سراسر عمر وی‌ برای‌ تحصیل‌ دوستی‌ معدودی‌ از افراد کافی‌‌ نیست. تقریباً‌ در همه‌ انواع‌ دیگر حیوانات، هر فردی‌ پس‌ از رسیدن‌ به‌ سن‌ بلوغ، مستقل‌ می‌شود و در شرایط‌ طبیعی، به‌ دستگیری‌ موجود دیگری‌ نیاز ندارد. لیکن‌ انسان‌ دائماً‌ به‌ کمک‌ همنوعان‌ خود نیازمند است.» البته‌ او معتقد است‌ که‌ این‌ همکاری‌ بصورت‌ فطری‌ در جامعه‌ وجود دارد و مثال‌های‌ متعددی‌ هم‌ برای‌ آن‌ ذکر میکند. مثال‌ کارگاه‌ سنجاق‌سازی‌ او در توجیه‌ مزایای‌ تقسیم‌ کار و فوایدی‌ همکاری، معروف‌ است.

با این‌ حال‌ یکی‌ از اساسی‌ترین‌ مسئله‌ زندگی‌ اجتماعی، هماهنگ‌ ساختن‌ گرایش‌ها و منافع‌ گوناگون‌ شخصی‌ و قراردادن‌ آنها در یک‌ چارچوب‌ منظم‌ اجتماعی‌ است. انسان‌ از همان‌ آغاز زندگی‌ دسته ‌جمعی‌ بر روی‌ زمین، همواره‌ با این‌ مسئله‌ مواجه‌ بوده‌ و معمولاً‌ حکومت‌ها و اخلاق‌ و ارزش‌های‌ مذهبی‌ انجام‌ چنین‌ وظیفه‌ای‌ را بعهده‌ داشتند و مبنای‌ روانشناختی‌ آن‌ بر این‌ عقیده‌ استوار است‌ که‌ انسان‌ دارای‌ انگیزه‌های‌ متفاوتی‌ است‌ و میان‌ برخی‌ از انگیزه‌های‌ فردی‌ که‌ رذایل‌ اخلاقی‌ نام‌ دارند، و منافع‌ اجتماعی، ناسازگاری‌ وجود دارد. «برنارد ماندویل» در کتاب‌ معروف‌ خود با عنوان‌ «افسانه‌ زنبورها» مد‌عی‌ شد که‌ رذایل‌ اخلاقی‌ می‌توانند به‌ حال‌ اجتماع، مفید واقع‌ شوند! ولی‌ او نتوانست‌ به‌ این‌ نکته‌ پی‌ببرد که‌ اگر واقعاً‌ این‌ رذایل‌ به‌ حال‌ اجتماع، مفید هستند، دیگر چه‌ توجیهی‌ برای‌ رذیلت‌ نامیدن‌ آنها وجود خواهد داشت؟ آدام‌ اسمیت‌ با پی‌ بردن‌ به‌ این‌ نکته، ماندویل‌ را مورد انتقاد قرار داد: «منافع‌ شخصی‌ بدون‌ آنکه‌ عیب‌ باشد، محرک‌ فعالیت‌ انسان‌ و موجب‌ رفاه‌ جامعه‌ خواهد بود.»

وی‌ با ارائه‌ مثال‌هایی‌ توضیح‌ داد که‌ چگونه‌ افراد در جریان‌ تعقیب‌ منافع‌ شخصی‌ خود، بطور ناخواسته‌ و بی‌آنکه‌ نیت‌ چنین‌ کاری‌ داشته‌ باشند، چرخ‌ اجتماع‌ را به‌ حرکت‌ در می‌آورند و بر رفاه‌ آن‌ می‌افزایند بنابراین: «خودخواهی‌های‌ فردی، مال‌اندوزی‌ و جاه‌طلبی، نتیجه‌اش‌ در جهت‌ حس‌ نوع‌دوستی‌ است‌ و چون‌ «دستی‌ نامرئی»، خرد را به‌ پیشبرد آنچه‌ منظور خود او نبوده‌ است، یعنی‌ توسعه‌ رفاه‌ اجتماعی‌ رهنمون‌ می‌گردد»‌ و باید گفت: «هر فرد در تعقیب‌ منافع‌ خصوصی‌ خود، زیانی‌ برای‌ منافع‌ اجتماعی‌ بوجود نخواهد آورد، زیرا در این‌ جریان، غالباً‌ منافع‌ جامعه‌ را خیلی‌ مؤ‌ثرتر از وقتیکه‌ عمداً‌ به‌ این‌ کار می‌پردازد، بالا می‌برد.» وی‌ در توجیه‌ اینکه‌ چگونه‌ تلاش‌ طبیعی‌ فرد برای‌ خویشتن‌پرستی‌ می‌تواند بطور اتوماتیک، منافع‌ جامعه‌ را تضمین‌ کند، می‌گوید: «هر فردی‌ دائماً‌ در حال‌ کوشش‌ است‌ که‌ بهترین‌ راه‌ را برای‌ بکار انداختن‌ سرمایه‌ای‌ که‌ در اختیار دارد جستجو کند، براستی‌ این‌ صلاح‌ خود او - و نه‌ صلاح‌ اجتماع‌ است‌ که‌ وی‌ در نظر دارد. اما بررسی‌ صلاح‌ خود طبیعتاً‌ یا در واقع‌ الزاماً‌ او را به‌ ترجیح‌ فعالیتی‌ رهنمون‌ می‌گردد که‌ بیشترین‌ نفع‌ اجتماع‌ در آن‌ است.»

ابتکار اسمیت، حلقه‌ دیگری‌ از نظم‌ و قانون‌ طبیعی‌ که‌ فیزیوکرات‌ها دنبال‌ آن‌ بودند را معین‌ ساخت. براساس‌ این‌ قانون، هر فردی‌ به‌ فرمان‌ طبیعت‌ و غریزه‌ برای‌ تأمین‌ رفاه‌ شخصی‌ خود، حرکت‌ می‌کند و به‌ حکم‌ طبیعت، منافع‌ شخصی‌ افراد هیچ‌گونه‌ تضادی‌ با یکدیگر نداشته‌ و در یک‌ حرکت‌ هم‌آهنگ‌ و نظم‌ خود جوش‌ اجتماع‌ را به‌ سمت‌ رفاه‌ و سعادت‌ به‌ پیش‌ می‌برند. وی‌ تلاش‌ فراوانی‌ بکار برد تا «خیر بودن» سودپرستی‌ و خوب‌ بودن‌ این‌ نظم‌ غریزی‌ را ثابت‌ و عیب‌ بودن‌ نفع‌ پرستی‌ و خودخواهی‌ را نفی‌ کند و به‌ این‌ ترتیب‌ یکی‌ از صفاتی‌ که‌ همواره‌ جزء رذایل‌ اخلاقی‌ به‌ حساب‌ می‌آمده، مبنای‌ علم‌ اقتصاد!! و اساس‌ بسیاری‌ از نظریه‌های‌ «توسعه» قرار گرفت. عمده‌ترین‌ نهاد طبیعی‌ بنظر «اسمیت» نهاد «عرضه‌ و تقاضا» و «تعادل‌ خود کار مکانیکی» است‌ و اقتصادانان‌ بعدی‌ با اعتقاد به‌ «خیر بودنِ» این‌ نهاد و تعادل‌ خودکار، تلاش‌های‌ فراوانی‌ برای‌ گسترش‌ آن‌ به‌ عمل‌ آوردند بگونه‌ای‌ که‌ هم‌ اکنون‌ حاصل‌ این‌ تلاش‌ها پیکره‌ اصلی‌ علم‌ اقتصاد را تشکیل‌ می‌دهد.

«آزادی‌ اقتصادی» به‌ معنای‌ نفی‌ دخالت‌ دولت، یکی‌ دیگر از لوازم‌ هماهنگی‌ بین‌ منافع‌ فرد و اجتماع‌ است. اسمیت‌ می‌گوید: «آزادی‌ به‌ وجه‌ احسن، رفاه‌ اجتماعی‌ را تأمین‌ می‌کند و بهتر از هر قانون‌ و مقرراتی، افراد را به‌ رعایت‌ منافع‌ یکدیگر وامی‌دارد». «باستیا» در تکمیل‌ نظریه‌ «اسمیت»، نهاد «رقابت» را، نیروی‌ توانایی‌ می‌داند که‌ در غیاب‌ دولت، مزایای‌ فردی‌ را در اختیار عموم‌ قرار می‌دهد. وی‌ می‌گوید: «پروردگار توانا، انسان‌ را دارای‌ حس‌ نفع‌طلبی‌ آفریده‌ که‌ هر چیزی‌ را برای‌ خود و تنها برای‌ خود بخواهد، ولی‌ عامل‌ دیگری‌ نیز خلق‌ کرده‌ که‌ استفاده‌ همگان‌ را از موهبت‌های‌ رایگان‌ او مقدور گرداند. این‌ عامل، «رقابت» است. نفع‌ شخصی، همان‌ محرک‌ بی‌همتایی‌ است‌ که‌ ما را به‌ پیشرفت‌ و ازدیاد ثروت‌ خود و در عین‌ حال‌ به‌ کوشش‌ برای‌ تحصیل‌ یک‌ وضع‌ انحصاری، برمی‌انگیزد. رقابت، نیروی‌ بی‌همتای‌ دیگری‌ است‌ که‌ مزایای‌ فردی‌ را در اختیار عموم‌ قرار می‌دهد، و همگی‌ افراد جامعه‌ را از آن‌ بهره‌مند می‌سازد. این‌ دو نیرو که‌ شاید هر یک‌ به‌ تنهایی‌ مذموم‌ و زیان‌آور باشند، به‌ یاری‌ یکدیگر، هماهنگی‌ و تجانس‌ نظام‌ جامعه‌ را تأمین‌ می‌کنند.» قانون‌ «نظم‌ طبیعی»، برای‌ فردگرایی‌ و جامعه‌ مدنی‌ که‌ قبلاً‌ توسط‌ لاک، هیوم‌ و دیگران‌ طرح‌ گردیده‌ بود مبنای‌ بهتری‌ فراهم‌ ساخت‌ و «حکومت‌ مقتدرِ» هابز و «قرارداد اجتماعی» لاک‌ را با «نفع‌ شخصی» آدام‌ اسمیت، جایگزین‌ ساخت. در جامعه‌ مدنی‌ مبتنی‌ بر نظام‌ طبیعی‌ و غریزی، مسائلی‌ از قبیل‌ عدالت‌ توزیعی، تأمین‌ اجتماعی‌ و حمایت‌ از حقوق‌ اقشار ضعیف، موضوعیت‌ ندارد. به‌ همین‌ جهت، وظایف‌ دولت‌ به‌ موارد محدودی‌ چون‌ حفظ‌ امنیت‌ منحصر می‌شود. به‌ عبارت‌ دیگر در چارچوب‌ نظام‌ طبیعی‌ گویا ماهیت‌ جامعه، چیزی‌ جز مجموعه‌ افراد آن‌ نیست.

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی