حسابگر بودن انسان در تعقیب منافع شخصی(عقلانیت ابزاری)
منحصر بودن انگیزههای شخص، به «خودخواهی و نفعطلبی»، و محدود کردن
منافع شخصی به درآمد و ثروت، فرد را قادر میسازد که در رفتارهای خود
با سنجیدن سود و زیان شخصی خود از پیامد اعمال، گزینهای را انتخاب
کند که حداکثر سود را برای او تأمین کند. مکتب سرمایهداری، انسان را بگونهای تعریف میکند که به تحریک نفس برای
کسب لذت و جلب منفعت، حرکت میکند و با اتکاء بر عقل حسابگر خویش،
بهترین راه دستیابی به موفقیت اقتصادی یعنی بدست آوردن ثروت
بصورت پول یا کالا، را بر میگزیند. بدین ترتیب همه انسانها در
انتخابها و تصمیمگیریهای خود از معیار و منطق واحدی پیروی میکنند
که اصطلاحاً «رفتار عقلایی» نامیده میشود. از آنجاکه در اینگونه
رفتار، هدف و نوع اعمالی که باید انجام شوند با اتکاء بر تمایلات
نفس، تعیین میشوند و نقش عقل، محدود به نشان دادن شیوههای دستیابی
به حداکثر لذت و نفع شخصی است، به عقلانیت چنین رفتاری، «عقلانیت
ابزاری» گفته میشود.
هابز درباره تعقل انسان و روحیه حسابگری وی میگوید: «جز ملاحظه
منافع شخصی، چیز دیگری نمیتواند انگیزه رفتار آدمی باشد و حتی اگر
عقل و منطق، کوتهبینی او را در این اعمال رقابتآمیز به وی
بنمایاند، و حتی اگر آدمی درک کند که بهترین راه تأمین منافع شخصی
او، همکاری و تعاون با همنوعانش است، باز هم برای
او فایدهای نخواهد داشت، زیرا عقل انسان در تحلیل نهایی، بنده و
خدمتگزار شهوات اوست. و چون عقل آدمی متکی به شهوات اوست، تنها
وظیفهاش این است که بوسیله جستجوی عواملی که میتوانند شهوات را
ارضا کنند در خدمت انسان قرار گیرد.»